سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساعت یک و نیم آن روز

 

ماهواره

این روزا دیگه خیلی عادی شده.یه جورایی نداشتنش عیب شده وداشتنش روشنفکری!!

این دایره ی زنگی رو می گم که تو این دوره و زمونه رو پشت بوم خیلیا پیدا میشه.از پشت بوم آدمای بیگانه با دین و ایمون بگیر تا پشت بوم حاج آقا وحاجی خانم تازه از مکه برگشته!هرکسیم واسه خودش یه توجیهی داره:

من فقط برنامه های علمیشو دوست دارم.

اخبارش خیلی خوبه,سانسور خبری نداره,آدم راحت می فهمه تو کل جهان چه خبره.

راز بقاش محشره.

کالاهای خوبی توش تبلیغ می کنه.

سریالاش خ قشنگه.

آره خب نه که همه هم پسر پیغمبرن,هیشکیم که عمرا با سایر برنامه هاش کار نداره ,فقط خلق الله میشینن راز بقا و آشپزی و پیام بازرگانی می بینن.اصلا!

یه بار یه خواستگاری برام اومده بود,برادر آقای داماد افاضه ی کلام می فرمودند که من ماهواره رو فقط واسه دختر کوچیکم گرفتم.نخواستم فکر کنه که پشت این جعبه ی جادویی چی هست و کنجکاو بشه.باید به بچه ها آگاهی داد که حساسیت بچه ها کم بشه و فکر نکنن چیز عجیب غریبیه!!چند وقت پیشم یه استادی توی کلاس ضمن خدمت که واسه معلمای آموزش و پرورش گذاشته بودن,اونم عمرا اگه بتونی حدس بزنی واسه چه درسی ؟! از معلما سؤال کردند:شما ها ماهواره دارین؟و وقتی با پاسخ منفی بعضی رو برو شدن فرمودن:نخیر.هیچ اشکالی هم نداره که داشته باشین اصلا چیز لازمیه و همه باید داشته باشن!حالا بهت می گم که این استاد محترم که یک در میون از خدا و پیغمبر حرف میزد واسه آموزش تدریس درس هدیه های آسمان اومده بود!! گیج شدم

من نه روانشناسم نه جامعه شناس و نه هم تا حالا تو کار آمار گرفتن و داددن آمار و .. بودم  و به اندازه ی کافی آدمایی که کارشون اینه هم حسابی راجع به این مسائل حرف زدن و آمارای عجیبی هم دادن.ولی من فقط اینجا می خوام حرف دلمو بنویسم.میخوام بهت بگم که پدر عزیز و محترم, مادر فداکار و مهربون,منم از همون سن دختر بچه ات یعنی وقتی 10,9 سالم بود اصلا برام مهم نبود توی این جعبه ی جادویی چه اتفاق عجیبی در حال رخ دادنه.اتفاقا همیشه خونه ی بعضی از فامیلا و دوستا و آشناها که میرفتیم من روبروی این به قول شما جعبه ی جادویی می نشستم و مجله می خوندم.گهگاهی فک و فامیل تعجب می کردنو تو خیال خودشون فک می کردن لابد از ترس مامانم نگاه ماهواره نمی کنم.تو به خیالت که من پیغمبر زاده بودم.نخیر.بحث همون بحث آگاهی دادنه.منتها میدونی چیه؟وقتی یه پدر مهربون میخواد به بچه اش درباره ی مواد مخدر آگاهی بده,واسش کوفت و زهرمار جور نمیکنه و بگه:بیا عزیزم,اینا رو بکش, بخور,مصرف کن, معتاد شو تا درباره اش آگاهی پیدا کنی که یه وقت خیال نکنیا که چیز عجیب غریبیه!!آخه تو پدر مهربون ماهواره رو با هزارتا برنامه ی مزخرف که خودت خوب می دونی غیر آشپزی و راز بقاست,میاری تو حریم خونت تا دختر 10 ساله ات و جوون 16 سالت آگاه بشه؟!احسنت  و تبارک الله بر پدری تو!آفرین

ماهواره

راستی عجیبه که انقدر به خودت اطمینان داری.آخه رو چه حسابی خودتو در معرض گناه قرار میدی و بعدش به خیال خودت می تونی خودتو حفظ کنی؟اصلا تو به کنار, جوونت که تو این سن و سال پر از غریزه است,که شخصیتش تازه داره شکل می گیره,چه جوری باید خودشو از گناه حفظ کنه؟

به خدا جنایته.داری در حقش جنایت می کنی.هیچ وقت اونطور که باید و شاید واسه تقویت روحیه ی معنویش وقت نذاشتی حالا برداشتی عین گناهو آوردی تو خونت که بهش آگاهی بدی؟که واسش عادی شه؟که یه جا دید تعجب نکنه؟پس لابد به خیالت مایی که ماهواره جلوی چشمون بود ولی نگاهش نمی کردیم از ترس مامانامون بوده؟یا نه به خیالت ما جوون نیستیم,احساس نداریم,قد سن بابای بابا بزگت سن داریم.شایدم به خیالت که کلا تو باغ نیستیم و از عصر پیشرفت و تکنولوژی و فضای سایبری چیزی حالیمون نمیشه؟که ما روشنفکر نیستیم و تو عزیز من, با اون دایره ی زنگی رو پشت بومت روشنفکر روشنفکرای عالمی!

به خدا جنایته,داری در حقش جنایت می کنی.

 اصلا ببینم میخوای چی رو واسه بچه هات عادی کنی؟ به نظر تو عادی شدن فی حد نفسه چیز خوبیه؟جالبه بدونی عادی شدن چه تو خوبیا چه تو بدیا خوب نیست.خوبیا وقتی واست عادی شه,وقتی بهش عادت کنی,تورو همونجایی که هستی نگه می داره و مجبوری همیشه ی خدا در جا بزنی.اما جالبترش راجع به بدیا اتفاق میفته.گناه که عادی شد میری سراغ گناهترش.چون این دیگه واست حالی نداره.یادت میاد یه روزایی لباس تنگ و کوتاه مد شد؟همه چی غیر عادی بود,همه ی چشا از حدقه در اومده بود, ولی یکی که شد دوتا,دوتا که شد ده تا و ده تا که شد هزارتا دیگه همه چی عادی شد.بعد از قد مانتو,نوبت آستین مانتوها و پاچه ی شلوارا بود که همینطور سانت سانت آب رفت و باز روز از نو.حالا تویی که ماهواره رو میاری تو خونت چی رو میخوای عادی کنی؟نگاه به بدن برهنه ی زنا و مردا رو؟بی احترامی بچه ها به پدر و مادرا رو؟خیانت زن و شوهرا به همدیگرو؟پوشیدن لباسا و آرایشای  غیر آدمیزادی رو؟ و واقعا تو از عادی کردن این چیزا,از ریختن قبحشون واسه دختر معصوم 10 ساله و جوون 16 ساله و زن مهربون و خوشگلت و خودت,چی عایدت میشه؟!

راستی اون برنامه ی آشپزیشو دیدی که آشپز محترم دو تیکه از گوشت دو تا آقای شیک کناریشو,کأنه گوشت تازه ی بره تو روغن مخصوص سرخ کردنی سرخ کرد و هرکدوم از طرفین گوشت اون یکی رو نوش جون کرد؟!طفلک یکیشون معلوم بود حالش داره بهم می خوره و به زور خودشو نگه داشته.میدونی چیه؟! دارن تست میکنن ببینن اگه گوشت آدما هم خوشمزه اس,که کم کم آدم خواریم شروع کنن!راستی بار اول که نشونش داد تو هم مثل من حالت بد شد نه؟ تهوع‌آور اگه بازم نشون بده چی؟یه بارش بشه دو تا, دوبارش بشه ده تا,عادی میشه نه؟خوبه که عادی بشه؟آره خب!!لابد واسه آگاهی بچت لازمه پدر مهربون!!

 د آخه عزیز من چرا خیال می کنی همه با تو دشمنی دارن؟خدا بهت عقل داده خب خودت فک کن.جان من فک کن ببین از وقتی آوردیش تو خونه چه چیزایی تغییر کرده و این تغییرا واقعا به نفع تو بوده؟صدای خدا رو می شنوی؟ خوب گوش کن.این خداست که هر روز و هر شب من و تو رو خطاب میکنه و میگه:أین تذهبون؟به کجا داری میری بنده ی من؟این ندای هر روزه ی خداست که میاد و دنگ,میخوره به دایره ی زنگی و برمی گرده.و من و توبرای ادامه دادن این راه,هزار هزارتا توجیه داریم که یکی از یکی خنده دار تر.خیلی خنده‌دار

راستی حالا خداییش تو با این ماهواره ها فقط راز بقا و اخبار و آشپزی می بینی؟! باید فکر کرد دروغ

تهران بعد از جمع آوری ماهواره ها



نوشته شده در یکشنبه 91 مهر 2ساعت ساعت 9:8 عصر توسط پونه| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin